وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ آلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِیْ وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (قرآن کریم، بقره، آیه ۱۸۶).
زمانى که بندگان من، (از دور و نزدیکى من از تو سئوال کردند) بدانند که من به آنها نزدیکم، از رگ هستى آنها به آنها نزدیکترم، اگر کسى از من چیزى بخواهد، سئوالى نماید جواب او را خواهم داد، بندگان من وقتى دعا کنند و از من بخواهند من دعاى آنان را اجابت خواهم کرد. این آیه، لحاظ حقى و عبدى دارد، و لحاظ حقى آن کثیر است.
دعا کردن استجابت است، اگر قرار باشد دعاى کسى اجابت نشود دعا هم بر زبان او جارى نمىشود، اجابت دعا جارى کردن دعا به زبان دعاکننده است، همین که دعا به ذهن او آمده و او موفق به دعا کردن شده، این خود دلیل است که دعاى او اجابت مىشود، ولى لازم است دعا کننده ظرفیت اجابت آن را داشته باشد، هر وقت ظرفیت پیدا کرد اجابت و نتیجه دعا را خواهد دید، پس منتظر اجابت آن باشد، تا چه وقت اجابت شود و در چه زمان و در کدام عالم به انسان برسد و انسان نتیجه دعاى خود را ببیند، لذا مىفرماید: بندگان من از من به بپذیرند و به من ایمان بیاورند و به باور برسند تا سعادتمند شوند.
در این آیهى شریفه هشت بار خود را نشان داده است: مانند عبادى، عنى، فانى، قریب، یعنى قریب انا، اجیب، یعنى اجیب انا، دعان، یعنى دعانى، لى، و لیؤمنوا بى، عبادى یعنى بندگان من، عنى یعنى از من فانى یعنى به درستى که من، قریب یعنى نزدیکم من، اجیب یعنى اجابت کنم من، دعان یعنى دعاى کسى که بخواند من را، لى، یعنى براى من، بى، یعنى ایمان بیاورد به من، چون قرب شدیدى به انسان دارد. در این آیه هشت مرتبه، من آورده و خود را یادآورى کرده است.
بیان رسا، ج۱، صص ۲۷-۲۸