به شب غسل دادی علی آن جسم زهرا / میان خانه ی تاریک و تنها
به شب بنود کفن ناموس داور / به شب دفنش نمود در حال اخفا
به وقت دفن زهرا آخِر شب / همه خفته، نباشد اصل اَعدا
بساختند صورت هفت قبر و بیشتر / ندانند قبر زهرا را به یکجا
چو زهرای عزیز مَجهولُ القدر است / یقین مجهولهُ القبر است به دنیا
همان طوری که نشناسند مقامش / ندانند قبر پاکش آشکارا
علی چون جسم زهرا را داخل قبر / نمود و دید دو دست پاک طاها
دو دست مصطفی از قبر برون شد / گرفت آهسته جسم پاک عَذرا
گمانم معنیش این باشد عاشق / امانت را گرفتم از تو مولا
دیوان حب، جلد۳، صص۵۸-۵۹