قطعه «گل باغ عشق» از دیوان حب، مولودیه حضرت امام رضا علیه السلام است.
بشارت باد عالم را یکی غنچه ببار آمد / ولو هر غنچه ئی ظاهر به فصل نو بهار آمد
برای جلوه ی هر گل بود فصل بهار لازم / چو هر گل ظاهر از خار و گل و هم سبزه زار آمد
برای جلوه ی این غنچه هر روزی بهار باشد / به یک گل هم بهار گشته چو این گل لاله زار آمد
گل ما غنچه نشکفته باغ ازل باشد / ز باغ عشق شده ظاهر شکفت و آشکار آمد
گل نشکفته توحید میان گلستان و گل / بِتَهْلیل و به تسبیح و به تمجید بهر یار آمد
گلی از گلشن عالین شکفت در عالم معنا / مه ذیقعده یازدهم به لیل یا در نهار آمد
ز باغ حضرت طاها شکفته غنچه ای خوشرنگ / گل خوشبو و خوشرنگی چه زیبا در عِیار آمد
شکفت از باغ کاظم در مدینه غنچه ای شاداب / گل باغ ولایت نجمه را اندر جوار آمد
چو بشکفت غنچه عالم به سجده سر نهاد و گفت / شهادت می دهم بشکفته غنچه از نگار آمد
گل و غنچه و گلزار و گلستان همه عالم / گل باغ نبوت دان ز باغ کردگار آمد
ز باغ فاطمه و مرتضی تا شاخه هفتم / گلی بشکفته شد هم، دهمین گل در شمار آمد
گل دهم بود نامش علی موسی الرّضا و نور / ظهور و حجت و الا به هر عالم مَدار آمد
گل باغ امامت قُرَّهُ العَینِ بتول باشد / ز نسل حیدر صفدر نمایان ذوالفقار آمد
امام هشتمین و وارث آل عبا باشد / امام هفتمین را میوه ی دل خوشگوار آمد
امام مؤمنی و خسرو دین مبین آری / بود آل رسول را عالِم و وصیِّ بارْ آمد
بود دُرْدانه احمد بتول را لُوءْ لُوء لالا / علی را شیره ی جان است شهی با اقتدار آمد
مُشَرَف خانه موسی و تَهنیت به صد شادی / یکی جبریل و میکائیل ملائک صد هزار آمد
همه لاهوتیان نازل همه کروبیان سافل / نگر روحُ القُدُس و روح، سرافیل خاکسار آمد
مبارک باد بگفتند و نمودند کام خود شیرین / شدند عاشق گل رویش همگی جان نثار آمد
به عشق روی زیبایش نمودند حمد و شکر حق / همه در ذکر حق غرقند و لکن شکرگزار آمد
همه گفتند تعالی الله تعالی الله از این مولود / تعالی الله از این غنچه که صد بلبل کنار آمد
ز درگاه الهی تُحفه آمد بهر این مولود / یکی نامِ علی و یک رضا در اختیار آمد
مبارک باد خدا راضی از این مولود رضا دارد / رضا نامش رضا کارش رضا بر روزگار آمد
بوقت جلوه ی این گل ز فردوس برین آمد / هزاران حور و حورُالعین و غِلمان با شعار آمد
شعار بارَکَ الله و مبارک باد رسید بر گوش / همه شادند از این مولود چه زیبا با وقار آمد
گل نسرین و نرگس، لاله و شمشاد و نیلوفر / شقایق، سوسن و یاس و گل ما مِشکبار آمد
هم گل های ظهوری از گل محمّدی باشند / گل محمّدی ظاهر ز بالا استوار آمد
گلی از گلشن یاسین نمایان در مدینه بین / ز گلزار امامت هشتمین از هشت و چار آمد
بود این غنچه گل، محبوب، محبین بلبلان او / بخوانند نغمه در گلزار که وقت انتظار آمد
اگر بینند گل رویش شکفته در گلستان ها / کنند صد جان به قربانش که با صد افتخار آمد
گل بشکفته توحید ظهور الله و فوق عرش / قضا و هم قدر عالی نما پروردگار آمد
ز اسرار الهی کرد تجلی سرِّ پنهانی / مهی تابنده طالع شد ز باطن در دیار آمد
بود قبله گه عالم هم رو سوی او دارند / یقین دان غاله الغایات به عالم در قرار آمد
گل سرخ الهی چره بگشود و تَجَلی کرد / همه عالم مُعطر شد چو عطر گلعذار آمد
نظر بنوا تماشا کن گل خوشرنگ و زیبا رو / مبارک باد بگو عاشق که مدحت یادگار آمد
دیوان حب، ج۱، صص ۴۶۷-۴۷۱