عبادت دو قسم است:
۱ـ اقل عبادت همان پنج نماز شبانه روزی است که با غسلات و مسحات کمیات هستند و اگر نماز شب را اضافه کنیم، باز کمیّت است.
۲ـ نماز با حال و با خضوع و خشوع، کیفیّت و تذلل است، پس عبادت غیر از نماز است، عبادت غیر از خدمت به خلق است، «العباده التذلل»، عبادت تذلل و بندگی و فروتنی است.
انسان باید هم اهل نماز باشد و هم اهل نیاز. آن کس که نماز ندارد چیزی ندارد، لذا در روایت میفرماید به تارک صلاه و به شخص بینماز دختر ندهید به او سلام نکنید، او را یاری و زیارت نکنید، در وقت مریضی او را عیادت نکنید، وقتی مرد او را تشییع نکنید، کسی که به فرد بینماز کمک کند اگرچه یک لقمه نانی و یا جرعه آبی باشد، مثل آن است که تمام پیغمبران الهی را کشته باشد. و یا فرمود نماز ستون و پایه دین است، کسی که نماز را ترک کند و نخواند دین را خراب کرده است.
«ترک الصلوه داخل فی الکفر» (بحارالانوار، محمدباقر المجلسی، المکتبه الاسلامیه، الطبعه الثانیه، تهران، ۱۳۹۸ ه.ق، ج ۸۸، ص ۲۶) ترک کردن نماز از کفر است.
کسی که عمدآ نماز خود را نخواند به کفر افتاده است، پس کسی که نماز ندارد هیچ چیز ندارد، بشر خشک و بیبرکتی است. لذا باید از مصاحبت او دوری گرفت، چون بعید نیست که او بدتر از شیطان باشد، شیطان با آن شیطنتش نمازگذار بود، یک سجده او دو سال به طول میانجامید، و او فقط در مقابل خدا سجده کرد. وقتی به او امر شد که در مقابل حضرت آدم علیه السّلام سجده کن او سجده نکرد و خود را از آدم بالاتر میدانست.
شیطان که رانده گشت بجز یک خطا نکرد / خود را برای سجده به آدم رضا نکرد
شیطان هزار مرتبه بهتر ز بینماز / آن سجده بهر آدم این بر خدا نکرد
شخص بینماز ارزش موضوعی و عرفی ندارد، چون دوری از خداوند دارد، لذا نگاه کردن به آدم بینماز عمر را کوتاه میکند. انسان باید اهل نماز و عبادت و مناجات با قاضی الحاجات باشد، در مقابل خالق و ولی نعمت خود کرنش کند، و از عبادت لذت ببرد. انسان باید اضافه بر اهل نماز اهل نیاز هم باشد، اهل دل باشد، به تذلل برسد تا دلش آرام و قرار گیرد.
«أَلاَ بِذِکرِ آللَّهِ تَطْمَئِنُّ آلْقُلُوبُ». (قرآن کریم، سوره رعد، آیه ۲۸)
بیان رسا، ج ۱، صص ۱۶۱-۱۶۳