مولود شاهنشاه دین آن شاه خوبان است / کز مولدش روی زمین چون رشک رضوان است عالم گلستان است امشب به عالم جلوه گر آن نیر تابان / در سامرا شد آشکار آن حجت رحمان بر روی دست عمه اش تابنده مَه رخشان / آن حجت خاص خدا مهدی دوران ست عالم گلستان است بر دامن نرجس عیان آن طفل مه پیکر / در سجده حق س نهاد آن مَظهر داور گفتا شهادت بر زبان آن وارث حیدر / مادر بر احوال پسر او مات و حیران است عالم گلستان است از پرده شد آندم عیان آن حامی قرآن / آورده او را عمه اش همچون گل خندان دیدی پدر بر دست او بنوشته است […]