قطعه «ذکر خدا» از دیوان حب، در وصف شب عاشورا و مصیبت شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است.
در شب عاشِر که زینب در میان خیمه ها / در نماز بود و به معراج هر دو لب ذکر خدا
چون تمام شد آن نماز دیدی برادر در برش / گفت نشین خواهر که تا گویم برایت ماجرا
صبح فردا جنگ شود آن چه خدا خواهد شود / کشته گردیم ما همه حتی علیِ مه لقا
آه جانسوزی کشید زینب ز دل گفت ای حسین / گو تو هم کشته شوی آیا در این دشت بلا؟
دست خود بنهاد به قلب زینبِ والا مقام / گفت بگیر آرام تو خواهر دخت پاک مرتضی
بین چه کرد با قلب زینب دست پر فیض حسین / گفت برادر گو، هر آنچه واقع آید از قضا
زاده زهرا بفرمود ما همه کشته شویم / بعد ما گردی اسیر دست قوم اَشقیا
بعد ما گردی اسیر کوفه و شام خراب / مجلس ابن زیاد و مجلس شام ناسِزا
مدتی زندان کوفه حرف های بی حساب / مدتی بَیْنِ خرابه هر طرف ظلم و خطا
مجلس شام و یزید و هم شراب هم خیزران / در میان طشت، سَرَم قرآن بخواند با نَوا
قاری قرآن بخواند آیه کَهف و رَقیم / می زند با چوب به لب هایم یزید بیحیا
خطبه ها خوانی به کوفه هم به شام نزد یزید / از بیانت ظالمان محکوم و رسوا هر کجا
انقلاب کربلا صادر نمایی زینبم / کاخ ظالم را خراب و ظلم ظالم بر مَلا
پرچم ظلم یزیدی بر کشی از کاخ ظلم / پرچم شاه ولایت نصب نمایی مرحبا
چون نمایی انقلاب کربلا صادر به شام / بازگردی در مدینه در جوار مصطفی
بَهْ، چه زیبا انقلابی، ریشه کن کرد کفر و شرک / کاخ ظالم کرد ویران عاشقا کربلا
قطعه ذکر خدا، کتاب دیوان حب، ج۳، ص۸۹