قطعه «شهید عشق» از دیوان حب مولودیه حضرت امام حسین علیه السلام است.
ساقیا پر کن تو باده زان می عشق آفرین / تا گذارم هر که را جز یار زیبا بر زمین
پر نما جامم بنوشم می ناب خوشگوار / تا بسوزد قلب و جانم زان می رنگ آتشین
مستِ مست گردم بخوانم مدح و وصف دلستان / با دو صد مستی بگویم بارکَ الله نازنین
آمدی از عرش بالا فوق عرش و قُرْب دوست / یاز اَوْاَدنی نزول کردی به ناسوت دل نشین
در مدینه سوم شعبان ز هجرت چار سال / روز پنج شنبه به مشهور نازل آمد مه جبین
بَه، چه نوری نازل آمد در جوار فاطمه / زاده ی ختم رسات هم امیرالمؤمنین
زاده ی مولی و زهرا، زاده خیرُالبشر / بر چنین جَد و اَب و اُم و پسر باد آفرین
زاده شاه ولایت آن علی مرتضی / نور قلب فاطمه دردانه را دُرّ ثمین
اصل پاکش از نبیّ و از ولی الله نور / مام پاکش فاطمه خیرُ نِساءِ الْعالمین
جد والایش ابوطالب نبیّ محترم / نسل عبدالمطلب خوش طینت و مرد امین
ظاهر آمد از خدای لَم یزل در بین نور / سبط دوم از محمد ختم جمع مرسلین
نازل آمد اسم نیکوی خداوند کریم / نور پر فیض الهی زینت عرش برین
با سلام و تهنیت در مورد سلطان عشق / آمد از درگاه رحمت حضرت روح الامین
جبرئیل گفتا محمّد حقّ سلامت می دهد / نام فرزندت حسین باشد شه ملک یقین
بوسه زد روی حسین را خاتم پیغمبران / گریه کرد بر نو رسیده گفت حسینم بی قرین
یک مصیبت بس عظیم در پیش داری ای حسین / زین سبب در وقت شادی گشته ایم ما دل غمین
در بغل بگرفت حسین و گفت عزیز جان من / بس گران است کشتن تو قاتلت باشد لعین
نو گل باغ نبوت شیره ی جان نبیّ / میوه قلب ولایت رهنمای متقین
نور چشم فاطمه و زاده ختم رُسُل / لوء لوء مکنون عصمت مجتبی را جانشین
سید شباب جنّت روضه ی رضوان حق / نور روی اهل جنت نور غِلمائ حورالعین
کشتی نجات عالم نورِ مصباح هدی / نیر تابان عصمت آل عبا پنجمین
شیره ی جان ولایت ظاهر لوح و قلم / قرص آفتاب سماوات نور قرآن مبین
آیه ی و الشمس و ضحی حسین است در طلوع / سوره والفجر حسین را زینت و نقش نگین
آیه والفجر قَسَم آمد به نفس مطمئن / نَفْسِ اطمینان حسین است خود رضا و خود متین
نَفسِ دین آئین توحید مُجریِ وحی خدا / حامی قرآن نازل یاور اسلام و دین
شد شهید عشق حقّ عاشق میان قتلگاه / شاهِد و مَشهود و شَهد است اولین و آخرین
دیوان حب، ج ۱، صص ۳۹۱-۳۹۴