قطعه «دلنشین» از دیوان حب مولودیه حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم است
ساقیا پیمانه پر کن زان می ناب مبین / تا بنوشم خوش گوارا شربتی بس دلنشین
چون بنوشم زان می ناب حقیقت جرعه ئی / مستِ مست گردم بخوانم مدح رعنا مه جبین
در شب مولود مسعود ظهور سَرمدی / نور اول مَظهر اَسْماء رَبِّ الْعالَمین
عقل اول اسم اعظم از مقام واحِدی / ظاهر و تنزیل به مکه سرزمین اولین
هفده ماه ربیع و سال عامُ الْفیل و نور / ظاهر آمد در حجاز و برگرفت روی زمین
در قریب صبح جمعه ظاهر از اُمْ آمده / هر دو لب در باگ توحید بین امام راستین
بَه، چه نور آمد ز بالا در جوار آمنه / عصمت کبرای حق دانم به صد صدق و یقین
زاده عبدالله و عَبْدُالمُطَلِبْ خوش نسب / بر چنین جَد و اَب و اُم و پسر صد آفرین
گوش ها بشنید ندائی از میان آسمان / نام این مولود محمّد آمد از عرش برین
نانم زیبایش به ابجد به سه میم و میم چهل / کامل و اکمل تمام و هم به اَتَمْ خوش ببین
وَهْ، چه شب آیات آسمانی به عالم جلوه گر / طاق کسرا شد شکسته هم بتان گشتند لعین
آتش و آتشکده در فارس و هر جا شد خموش / علم سحر و هم کهانت باطل و کاهِن غمین
نوری از انوار چهره ساطع آمد در فضا / در شعاع نور ساطع جبرئیل و مؤمنین
دسته دسته از ملائک ذکر تسبیح خدا / بر دهان جاری کنار نو رسیده نازنین
آیه ئی از آسمان آمد که جاءَ الْحَق عیان / در گریز شد شرک و شیطان هم خَبائِث مشرکین
در جوانی اُسوهِ عِزّ و شرافت هم کمال / در میان مردمان باشد درستکار و امین
گه به شب گاهی به روز وقت جوانی در حِرا / دائماً اندر نماز و ذکر معبودش قرین
چون به اکمال و چهل عمرش رسید فوق تمام / جبرئیلش نازل آمد اِقرَء خَتْمُ الْمُرسَلین
ابن آدم گشت به ناسوت هم به رسول و هم امام / باطن پیغمبران و انبیاء را آخرین
هادی پیغمبران و انس و جن و هم ملک / مظهر حق تعالی خادمش روحُ الاَمین
کیت وانی عاشقا مدح محمّد را کنی / مدح او بنمود خدایش بَهْ، چه زیبا و شیرین
دیوان حب، ج ۱، صص ۷۹-۸۱