قطعه «جان جانان» از دیوان حب، مدحیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است.
جان حَسَن جانان حَسَن هم جان جانان است حَسَن / حُسنِ زیبای الهی نور یزدان است حَسَن
مَظهر ذات خداوند کریم متعال / جلوه ی اَسماءِ حُسنی سِرِّ سُبحان است حَسن
جلوه ی تام الهی مَظهر اسم و صفات / اسم اعظم را ظهور و حُسن خوبان است حسن
عالم لوح و قلم سِرِّ قضا حُسن قَدَر / عرش و کرسی و سماوات حُسن رِضوان است حسن
عصمت عشق تمام و غایهُالغایات ما / حُسن عرش و فوق عرش هم نور رخشان است حسن
ساقی بزم خُلُود و واقِفِ غَیبُ و شهود / خازن علم الهی سِرِّ پنهان است حسن
حُجَّهُ الله قطب عالم مظهر غَیبُ الغُیوب / راز عالم سرِّ آدم نور فُرقان است حسن
میوه قلب نبوت نور چشم مصطفی / شیره جان ولایت نسل عمران است حسن
نور عین فاطمه و زاده ی شیر خدا / حجّت خاص الهی نور چشمان است حسن
اولین سبط پیغمبر زاده خَیرُالبشر / سبط اکبر نور داور ماه تابان است حسن
سَیّد شبابِ جَنَّت کعبه مقصود ما / قبله حاجات عالم نور آسمان است حسن
جانشین مصطفی و بر پدر باشد وصی / چارمین آل عبا و روح و ریحان است حسن
حافظ شرع مقدس حامی دین مبین / رهنمای مسلمین و یار قرآن است حسن
حُسن آدم حُسن شیث حُسن اَنوش و نوح پاک / حُسن اِدریس، هود و صالح حُسن انسان است حسن
حُسن ابراهیم و اسماعیل و اسحاق است و لوط / حُسن یعقوب حُسن یوسف حُسن کنعان است حسن
حُسن ایوب و عُزیر و حُسن ذُوالکَفَل و شعیب / حُسن موسی حُسن هارون هم سلیمان است حسن
حُسن داود حُسن یونس حُسن یحیایِ شهید حُسن خضر و حُسن الیاس حُسن لقمان است حسن
حُسن حِزقیل و زکریا حُن هابیل دانیال / حُسن عیسای مقدس حُسن نیکان است حسن
ظاهر حُسن محمّد جلوه ی تام خدا / مظهر اسم جمال و حُسن ارکان است حسن
حُسن زیبای حَسَن ظاهر ز حُسن یا جمال / صد چو یوسف خاک نشینش وجه رحمان است حسن
جلوه ی یوسف نمائی است از تجلی حَسَن / صد چو یوسف بر درش مهمان و میزبان است حسن
حُسن عالم ظاهر از حُسن حَسَن دان ای عزیز / روی زیبایان عالم جسم و یک جان است حسن
روی زیبای حَسن ظاهر ز وجه اللهِ نور / این همه حُسن و ملاحت نورِ منّان است حسن
حُسن زیبای حَسن نازل ز بالا آمده / باطن زیبای عالم وَه، که ایشان است حسن
حُلق حَسن، خویش حَسن، هر وصف نیکو صد حَسن / ظاره و باطن حَسن بین چون نمایان است حسن
رهبر نوع بشر هم قبله گاه مؤمنین /هادی هر مسلم و مؤمن بآسان است حسن
یار با مهر و محبت بهر مسکین و فقیر / یاور هر بی نوا و مستمندان است حسن
سِدره و طوبی صراط مستقیم و هر مقام / روز محشر عدل و سنجش لطف و میزان است حسن
جَنَّتِ خُلدِ برین و حُسن روی حُورالعین / حُسن هر حور و ملک هم حُسن غِلمان است حسن
علت ایجاد عالم از مُجرد تا به خاک / علت لاهوت و ناسوت عَین اَعیان است حسن
لوء لوء مَکنونِ عصمت زینت عرش برین / عالم مُلک و مَلک را اصل سلطان است حسن
عاشقا کی تو توانی مدح کنی آن جان جان / مدح جانان را خدا گفت روح و روان است حسن
دیوان حب، ج۱، صص ۳۸۳-۳۸۷