الگوى انسانیت و الگو در هر چیز حضرت علىبن ابىطالب علیه السّلام است، اما به لحاظ این سه مورد، و سه کس أشجع الناس بعد رسول الله على، و أعدل الناس بعد رسولالله على، وأسخى الناس بعد رسولالله علىّ بن ابى طالب علیه السلام است.
بامطالعه جنگهاى على علیه السّلام شجاعت ظاهرى و جسمانى او دانسته و روشن مىشود که او چگونه سپاه چند هزار نفرى دشمن را درهم مىپیچید و شکست مىداد، جنگ بدر و حنین به دست حضرت على علیه السّلام فتح شد، در جنگ خندق بود که حضرت رسول صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمود: «برز الایمان کلّه الى الشرک کلّه» تمام ایمان در مقابل تمام کفر وشرک ایستاد و جنگ را فتح کرد، آن چنان ضربتى بر سر کفر زد که حضرت فرمود: «ضربه على یوم الخندق افضل من عبادت الثقلین» در جنگ اُحد فتح به دست حضرت على علیه السّلام بود. حضرت جبرائیل از عالم بالا این شعار و شعور را آورد: «لافتى اِلّا علىّ و لاسیف اِلّا ذوالفقار» (بحارالانوار، العلم العلامه شیخ الاسلام المولى محمدباقر المجلسى، المکتبه الاسلامیه، الطبعه الثانیه، تهران، ۱۳۹۸ ه.ق، ج ۲۰، ص ۱۰۵) جوان و شجاعى جز علىّ و شمشیرى جز ذوالفقار علىّ نیست. اسلام به واسطه این فتح و این شمشیر باقى مانده است. وقتى وجود شریف این شجاع یک تنه شمشیر مىزند، حضرت رسول به حضرت جبرائیل مىفرماید:
«انّه منى و أنا منه» این علىّ از من است و من از علىّ هستم. جبرائیل هم گفت: «أنا منکما» من هم از هر دو نفر شما هستم.
در جنگ ذات السلاسل وقتى با دوازده هزار نفر افراد شجاع و پهلوان روبرو مىشود با رمز (یا الله) بر آنان حمله مىکند، زمان حمله بعد از نماز صبح است و هنوز آخر لشگر حضرت نرسیده بود که جنگ به دست تواناى «اسدالله الغالب علىبن ابیطالب علیه السّلام» فتح شد، بعضى را کشت و بعضى را اسیر نمود، و آنان را به زنجیر بست و به اسارت آورد، پیغمبر اسلام در مسجد مدینه نماز صبح مىخواند در حال نماز سوره فتح علىّ علیه السّلام بر او نازل شد:
«بسمالله الرحمن الرحیم، وَآلْعَادِیَاتِ ضَبْحاً * فَآلْمُورِیَاتِ قَدْحاً فَآلْمُغِیرَاتِ صُبْحاً * فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً * فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً * إِنَّ آلْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ» (قرآن کریم، سوره عادیات، آیه ۱) اى لکفور. فتح جنگ خیبر هم به دست تواناى برادر رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم على علیه السّلام بود، وقتى پهلوان قوى یهود به میدان آمد رجز خواند :
قَدْ عَلِمَت خَیْبَرُ اَنّى مَرْحَبٌ / شاکِىَ السَّلاحِ بَطَلٌ مُجَرَّبٌ
حضرت على علیه السّلام در مقابلش خواند :
اَنَا الَّذى سَمَّتْنى اُمى حَیْدَرَه / ضِرْ غامُ اُجامٍ وَ لَیْثٌ قَسْوَرَهٌ
حضرت مَرحب را مىکشد، برادر پهلوان او را هم مىکشد، لشکر او را مىکشد. و هفت قلعه محکم خیبر به دست تواناى فاتح خیبر فتح مىشود، درب خیبر را بَستند، ولى حضرت درب خیبرى را که هفتاد نفر باز و بسته مىکردند با انگشت خود گرفت و به کنارى پرتاب کرد، و نمونههاى دیگرى از شجاعت جسمانى حضرت وجود دارد، ولى بیان نمىکنیم، تا از مطلب و بیان دعا دور نشویم. اما شجاعت روحانى آن حضرت چنان است که زبان اَلکن است از وصف روحانى روح متعالى حضرت امیرالمؤمنین علیه سلامالله تعالى، خود حضرت در وصف قوت روحانى خود چنین فرموده است: من به آن دستى که درب از قلعه خیبر کند نمىنازم، به آن ضربتى که به عمربن عبدود زدم و سر از عمر و مرحب و عنتر و گردن کشان عرب برکند نمىبالم، به آن قوتى مىنازم که توانستم جلوى درب خانه دلم بایستم، و نگذارم جز محبت خداى متعال محبّتى وارد دلم بشود و…
آیا این على شجاع است یا رستم که ساخته داستان فردوسى است. پس شجاعترین خلق خدا بعد از رسولالله على است.
اضافه بر آن که حضرت توحید محض را دارد و در هستى جز خداى تعالى را نمىشناسد، خود اصل عدالت است، و اصل عدالت توحید است، در توحید کسى به پایه حضرت على علیه السّلام نرسیده و نخواهد رسید، اما نمونهیى از عدالت آقا، داستان برخورد با برادرش عقیل است وقتى برادر حضرت جناب عقیل عیالمند است و بسیار نیاز مالى دارد، و بیت المال مسلمین هم در دست برادرش على علیه السّلام است، از آقا سهم بیشترى طلب مىکند، آقا آن چنان با او برخورد مىکند که معروف است، آتشى را نزدیک دست برادر مىبرد و او فریاد مىزند، حضرت جریان را به او مىفرماید.
و یا جریان آن دو پیراهن است که حضرت دو پیراهن مىخرد پیراهنى که قیمت بیشترى دارد و بهتر است به غلام خود قنبر مىدهد، و خود پیراهن معمولى و ارزان قیمت را به تن مىکند، و مىفرماید: رسول خدا فرمود : «البسوهم مما تلبسون و أطعموهم مما تاکلون» (بحارالانوار، همان، ج ۴۰، ص ۳۲۴) از هر چه مىپوشید و مىخورید به غلامان و زیردستان خود هم بپوشانید و بخورانید.
و یا جریان بیت المال را بنگریم، وقایعهاى که در رابطه با اصل عدل و امام عدالتگستر رخ داده است عادل و عدل و عدالت معنا مىشود و على کشته همین عدالت است، على را بجرم عدالت و عدالت خواهى و پاکى کشتند.
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل دانش و فضلى همین گناهت بس
او که یک چشم بهم زدن غیر خداى یکتا را پرستش نکرده، و ظلم و گناهى نداشته است، او معصوم است از هر گناه و سهو و خطا، او اعدل الناس است، ولى چرا باید انوشیروان ظالم در دنیا عَلَم و الگو شود.
در سخاوت او هم همین بس است که هیچ مالى اندوخته نکرد، هر چه به دست مىآورد در راه خدا به محتاجان جامعه مىبخشید، گاهى هم طعام خود و عیالاتش را به مستحق انفاق و ایثار مىفرمود. آنقدر بخشید که سوره هل اتى در شأن او نازل شد. «وَیُطْعِمُونَ آلطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً * إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ آللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَلاَ شُکُوراً» (قرآن کریم، سوره دهر، آیه ۹) براى حبّ و دوستى به خداى تعالى به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام مىدهد و مىفرماید: من فقط براى رضاى خدا به شما مىدهم، انتظار اجرت و تشکر از شما ندارم، این اشاره به شجاعت و عدالت و سخاوت وجود مقدس امام اول حضرت امیرالمومنین علىبن ابىطالب علیه السّلام بود، ولى دشمنان درجه اول ولایت و استکبار جهانى براى بى رنگ جلوه دادن أشجع الناس و أعدل الناس و أسخى الناس، و براى کوبیدن امام هستى، رستم و انوشیروان و حاتم طائى را به عنوان الگو معرفى کردهاند، و متأسفانه مردم هم به این دسیسهها توجهى ندارند، و حال آن که در تمام هستى بعد از رسول خاتم صلّى الله علیه و آله و سلّم شخصى از هر جهت کامل به مانند على علیه السّلام وجود ندارد.
پس شجاعت به غلبه کردن بر نفس اماره است، وقتى انسان نفس خود را سرکوب کرد عفیف مىشود، حضرت مىفرماید: خدایا مرا بزیور ستر و عفّت نفس زینت فرما. من نفس زیبائى داشته باشم به نفس مطمئنه رسیدم، و بجنّه اللقاء برسم.
بیان رسا، ج۱، صص ۲۳۴-۲۳۹
1 Comment
یا علی