سروش غیب نِدا دادی ز جا خیز و بیا بالا / ز فوق عرش و اَوْاَدنی و یا از این و آن اعلی بیا بنگر جمال بی مثال دلربای خود / بخوان مدح و ثنای او به هر لفظ و به هر معنا بخوان مدح غدیر خُم بخوان عید غدیر آمد / بخوان مدح و ثنای صاحب عید و خودِ مولا عجب عیدی است به عالم کَی توان مانند آن را دید / همان عید ظهور و باطن واقع شده گویا همان عیدی است خداوند حکیم عادل قادر / فرستاد جبرئیل بر پیمبر کای نبی ما رسان بر مردمان پیغام ربّ عالم هستی / همان پیغام که بارها گفته شد بر حضرتت آشنا پیام ما […]